کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
navigate پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
navigate
/ˈnaviˌgāt/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
navigate
ناویدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] گشتن در جهانْوب با دنبال کردن مسیرهای اَبَرمتنی از سندی به سند دیگر در رایانههای مختلف
-
navigate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حرکت کن، هدایت کردن، کشتیرانی کردن
-
واژههای مشابه
-
navigated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حرکت کرد، هدایت کردن، کشتیرانی کردن
-
navig
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راه رفتن
-
navigableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
navigableness
-
navigators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناوبرها، هدایتگر، کشتیران، دریا نورد
-
navigates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدایت می کند، هدایت کردن، کشتیرانی کردن
-
navigant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راهبری
-
navigating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرور، هدایت کردن، کشتیرانی کردن
-
navigator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناوبر، هدایتگر، کشتیران، دریا نورد
-
navigability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل حمل بودن، قابلیت کشتیرانی
-
navigable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل حمل، قابل کشتیرانی
-
navigation subsidy, navigation bounty
یارانۀ کشتیرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] یارانهای که دولتها به آن دسته از شرکتهای کشتیرانی پرداخت میکنند که کشتیهایشان با پرچم آن کشورها تردد میکنند
-
navigational limits
محدودیتهای ناوبری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] محدودیتهای جغرافیایی که در مسیر تردد یک کشتی ممکن است وجود داشته باشد