کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
nagged پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
nagged
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
nagged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناخودآگاه، نق زدن، ازار دادن، مرتبا گوشزد کردن، عیب جویی کردن
-
واژههای مشابه
-
nag
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نق زدن، نق نقو، اسب پیر و وامانده، اسب کوچک سواری، یابو، عیب جو، ازار دادن، مرتبا گوشزد کردن، عیب جویی کردن
-
nags
دیکشنری انگلیسی به فارسی
nags، نق نقو، اسب پیر و وامانده، اسب کوچک سواری، یابو، عیب جو، نق زدن، ازار دادن، مرتبا گوشزد کردن، عیب جویی کردن
-
nagging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزار دهنده، نق زدن، ازار دادن، مرتبا گوشزد کردن، عیب جویی کردن
-
Nag Hammadi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناگ حمدی
-
Nag Hammadi Library
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کتاب نگ هامدی