کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
muttered پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
muttered
دیکشنری
گریه کرد
فعل
growl, mutter, grumble, chide, grudge, murmur
غرغر کردن
squawk, mutter, complain, murmur, snarl
غرولند کردن
mutter
جویده سخن گفتن
mutter, fumble, haw, chunter, maunder, mumble
من من کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
muttered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گریه کرد، غرغر کردن، غرولند کردن، جویده سخن گفتن، من من کردن
-
واژههای مشابه
-
mutterers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهربان
-
mutter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهره، غرغر، غرولند، لندلند، سخن زیر لب، غرغر کردن، غرولند کردن، جویده سخن گفتن، من من کردن
-
muttering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دروغ گفتن، غرغر، من من، سخن زیر لب
-
mutterer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حرف زدن