کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
mute پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
mute
/myo͞ot/
دیکشنری
بی صدا
فعل
deduct, detract, write off, derogate, mute, subduct
کسر کردن
صفت
mute, dumb, speechless
لال
quiet, silent, mute, noiseless, whist, soundless
بی صدا
dumb, mute, speechless, inexpressive, incommensurable, tongueless
گنگ
quiet, silent, mute, soothed, calm, reticent
ساکت
silent, mute, consonantal, speechless, surd
صامت
mute, silent
خمش
silent, quiet, mute
خموش
mute, tongueless
بی زبان
mute, nonrepresentational, unexpressive
غیر حاکی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
mute
صداگیر 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] وسیلهای برای کاهش حجم یا تغییر رنگ صدا که در بعضی از سازها به کار میرود
-
mute
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی صدا، کسر کردن، لال، گنگ، ساکت، صامت، خمش، خموش، بی زبان، غیر حاکی
-
واژههای مشابه
-
muted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خاموش، کسر کردن
-
muting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جهش، کسر کردن
-
mutely
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی صدا
-
mutes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خاموش، کسر کردن
-
mute swan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دروغ گفتن
-
deaf-mute
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناشنوایان بی صدا
-
deaf-muteness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناشنوائی