کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
multiplexed پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
multiplexed
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
multiplexed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چندگانه، تسهیم شده
-
واژههای مشابه
-
multiplexer
همتافتگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] دستگاهی که نشانکها/ سیگنالها را از چند مسیر ارتباطی کمسرعت دریافت و روی یک مسیر ارتباطی مشترک پُرسرعت ارسال کند
-
multiplexing
همتافتگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فرایند همتافتن
-
multiplexes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چندگانه، تسهیم
-
multiplexers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چندگانه
-
multiplexing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چندگانه، تسهیم
-
multiplex
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چندگانه، تسهیم، متعدد، چندتایی، مرکب
-
multiplexer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چندگانه
-
multiplex 1
همتافت 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ویژگی سامانهای که عمل همتافتن در آن انجام شود
-
multiplex 2
همتافتن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فرستادن دو یا چند نشانک/ سیگنال بر روی یک مسیر انتقال
-
data multiplexer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چندکاره اطلاعات
-
multiplex operation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عملیات چندگانه
-
xanthoma multiplex
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چندگانه xanthoma
-
dysostosis multiplex
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چندتایی دیستواستات