کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
mouldering پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
mouldering
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
mouldering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قالب بندی، خاک شدن، پوسیدن
-
واژههای مشابه
-
moulder
قالبگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] شخصی که از مواد ماسهای همراه با چسب و مواد افزودنی قالب میسازد
-
moulder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریخته گری، قالب گر، خاک شدن، پوسیدن
-
final moulder
چانهگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] دستگاهی که خمیر را به قطعات کوچک گرد تقسیم میکند متـ . دستگاه چانهگیر
-
handing-up machine, dough moulder
دستگاه چانهکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] دستگاهی که قطعههای خمیر را گلولهایشکل میکند متـ . چانهکن