کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
mooning پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
mooning
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
mooning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
mooning، سرگردان بودن، اواره بودن، ماه زده شدن، دیوانه کردن، بیهوده وقت گذراندن، پرسه زدن
-
واژههای مشابه
-
Moon
ماه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] تنها قمر زمین به قطر حدود 3500 کیلومتر که جوّ ندارد و سطح آن از برخورد سنگهای آسمانی آبلهگون است
-
moons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قمرها، سرگردان بودن، اواره بودن، ماه زده شدن، دیوانه کردن، بیهوده وقت گذراندن، پرسه زدن
-
moon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماه، سرگردان بودن، اواره بودن، ماه زده شدن، دیوانه کردن، بیهوده وقت گذراندن، پرسه زدن
-
moon on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماه در
-
moon roof
نورگیر سقف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] نوعی دریچۀ سقف که شفاف است و در حالت بسته بودن نیز نور از آن به داخل خودرو وارد میشود
-
crescent Moon
هلال ماه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] باریکهای روشن از کرۀ ماه که در نخستین یا آخرین روزهای ماه قمری دیده میشود
-
moon rover
مَهنورد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] سطحنوردی که مخصوص کاوش در سطح ماه است
-
full Moon
بدر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] یکی از اَهِلّۀ ماه که در آن کلِ قرص ماه بهصورت روشن دیده میشود
-
harvest Moon
بدر پاییزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ماه بدری که در شبهای نزدیک به اعتدال پاییزی در طی چند شب پیاپی نزدیک به زمان غروب خورشید مشاهده میشود
-
moon shot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماه شات
-
moon-worship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عبادت ماه
-
moon daisy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماه دیزی
-
moon curser
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرچم ماه