کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
monkeyed پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
monkeyed
/ˈməNGkē/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
monkeyed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میمون، تقلید در اوردن، شیطنت کردن
-
واژههای مشابه
-
monkeying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مونیتورینگ، تقلید در اوردن، شیطنت کردن
-
monkey
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میمون، بوزینه، تقلید در اوردن، شیطنت کردن
-
monkey’s fist/ monkey fist
گره مشتمیمونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گرهی برای سنگین کردن انتهای طنابپران (heaving line) که از چند دور تاباندن طناب به دور خود ساخته میشود
-
monkey jacket
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژاکت میمون
-
monkey bridge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پل میمون
-
titi monkey
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میمون تیتی
-
brass monkey
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میمون برنج
-
rhesus monkey
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میمون resus
-
monkey puzzle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پازل میمون
-
monkey-wrench
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میمون آچار، کولیس، اچار فرانسه بزرگ
-
monkey dog
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سگ میمون
-
monkey bread
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نان میمون
-
lion monkey
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میمون شیر