کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
monitors پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
monitors
/ˈmänətər/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
monitors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانیتورها، مبصر، انگیزنده، اگاهی دهنده، گوشیار، دیده بانی کردن، به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن
-
واژههای مشابه
-
monitor
پایشگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] [رایانه و فنّاوری اطلاعات] دستگاهی برای پاییدن و مشاهدۀ فعالیتها در سامانۀ پردازشی بهمنظور تحلیلهای بعدی [مهندسی مخابرات] شخص یا سامانۀ ناظر بر محیط یا صحنه یا دستگاه
-
monitored
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نظارت، دیده بانی کردن، به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن
-
monitoring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نظارت بر، دیدهبانی
-
monitor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانیتور، مبصر، انگیزنده، اگاهی دهنده، گوشیار، دیده بانی کردن، به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن
-
monitor 3
نمایشگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] صفحۀ نمایش رایانه
-
monitoring 2
پایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی، مهندسی مخابرات] نظارت بر محیط یا صحنه یا دستگاه ازطریق نمایشگر
-
election monitoring
پایش انتخابات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] مشاهدۀ فرایند انتخابات توسط افراد یا سازمانهای بیطرف داخلی یا خارجی و مداخله در آن درصورت وقوع تخلف
-
nutrition monitoring
پایش تغذیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] نظارت بر تغییر شاخصهای کلیدی وضعیت تغذیه در یک جمعیت و توصیف آنها برای شناسایی نیازهای موجود در جهت تدوین برنامهها و سیاستهای مداخلۀ تغذیهای
-
threat monitoring
پایش تهدید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی، مهندسی مخابرات] واکاوی و ارزیابی و بررسی سوابق ممیزی و سایر اطلاعاتی که برای یافتن رویدادهای ناقض امنیت سامانهها گردآوری میشوند
-
radar monitoring
پایش راداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] یکی از انواع خدمات راداری ارائهدهندۀ اطلاعات و توصیۀ لازم درصورت انحراف جدی هواگرد از رد سیر (track) مشخصشده و تداخل احتمالی شدآمد یا تقرب به کمک دستگاه از نقطۀ شروع تقرب نهایی بهسمت باند
-
growth monitoring
پایش رشد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] روشی برای برآورد رشد مناسب کودکان که درعینحال تأثیر تغذیه و بیماریها را نشان میدهد
-
technology monitoring
پایش فنّاوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت فنّاوری] شناسایی و ارزیابی پیشرفتهای فنّاورانه برای حفظ جایگاه رقابتی
-
election monitor
پایشگر انتخابات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فرد یا سازمان بیطرف داخلی یا خارجی که مشاهدۀ فرایند انتخابات را بر عهده دارد و درصورت وقوع تخلف مداخله میکند