کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
model پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
model
/ˈmädl/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
model
نمونه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] پیکرهای کوچکتر از یک اثر هنری
-
model
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدل، نمونه، طرح، سرمشق، قالب، پیکر، نقشه، شکل دادن، ساختن، نمونه قرار دادن، طراحی کردن، مطابق مدل معینی در اوردن
-
واژههای مشابه
-
modelling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدل سازی، طراحی، گچ بری
-
models
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدل ها
-
modelers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طراحان، طراح
-
modelize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدلسازی کردن
-
modelings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدل سازی، طراحی، گچ بری
-
modeling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدل سازی، طراحی، گچ بری
-
modeled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدل سازی شده
-
modelled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدل سازی شده، شکل دادن، ساختن، نمونه قرار دادن، طراحی کردن، مطابق مدل معینی در اوردن
-
modeler
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدلساز، طراح
-
drude model
فرهنگ لغات علمی
مدل درود مدل درود
-
hybrid model
فرهنگ لغات علمی
مدلهای ترکیبی
-
spiral model, evolutionary model
مدل حلزونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] مدل تکاملی و تدریجی تولید نرمافزار که در آن محصول نهایی در طی مراحل مختلف تولید محصولات میانی و با توجه به بازخورد کاربر تولید میشود