کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
minimize پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
minimize
/ˈminəˌmīz/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
minimize
کمینه کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] تبدیل اندازۀ پنجره به کوچکترین حد آن یا تبدیل آن به نشانهای در نوار وظیفه
-
minimize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به حداقل رساندن، کمینه کردن، کمینه ساختن، دست کم گرفتن، کوچک شمردن
-
واژههای مشابه
-
minimization
کمینهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] عمل کمینه کردن
-
minimalism
کمینهگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] گرایشی در هنر که آثاری را با حداقل ابزارها و اشکال هندسی و محتوا خلق میکند
-
minimal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حداقل، کمین
-
minimals
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حداقل
-
minimizers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمینه
-
minimized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به حداقل برسد، به حداقل رساندن، کمینه کردن، کمینه ساختن، دست کم گرفتن، کوچک شمردن
-
minimization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به حداقل رساندن، کمینه سازی، کم انگاری، کوچک شماری
-
minim
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حداقل، هر چیز کوچک، چکه، قطره، جانور بسیار ریز، ادم کوتوله، نقطه، کوچکترین ذره، ذره، چیز کم اهمیت و خرد، وابسته به حداقل، حد اقل، خرد، کمترین
-
minimizes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به حداقل می رساند، به حداقل رساندن، کمینه کردن، کمینه ساختن، دست کم گرفتن، کوچک شمردن
-
minimally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حداقل
-
minimizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به حداقل رساندن، کمینه کردن، کمینه ساختن، دست کم گرفتن، کوچک شمردن
-
minims
دیکشنری انگلیسی به فارسی
minims، هر چیز کوچک، چکه، قطره، جانور بسیار ریز، ادم کوتوله، نقطه، کوچکترین ذره، ذره، چیز کم اهمیت و خرد