کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
migrational پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
migrational
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهاجرتی
-
واژههای مشابه
-
migrating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهاجرت، کوچ کردن، کوچیدن
-
migrators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهاجران
-
in-migration
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در مهاجرت
-
migrated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهاجرت کرد، کوچ کردن، کوچیدن
-
migrator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهاجر
-
migration 1
کوچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] روشی وارون در پردازش دادههای لرزهای برای بازآرایی اجزا به گونهای که بازتابها و پراشها در محل واقعی خود قرار گیرند
-
cloud migration
کوچاندن به اَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند انتقال تمام یا بخشی از دادهها و برنامههای کاربردی و خدمات سازمان از محل سازمان و پشت سپرواره (firewall) به محیط اَبر
-
poststack migration
کوچ پسبرانباشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] جابهجایی اجزای دادههای لرزهای بر روی مقطعی که در آن چشمه و گیرنده بر هم منطبقاند
-
prestack migration
کوچ پیشبرانباشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] فرایند جمع بستن دامنۀ انرژی لرزهای روی سطح زمان سیر و نسبت دادن آن به رأس سطح، یعنی نقطهای با کوتاهترین زمان سیر
-
depth migration
کوچ عمقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] کوچی که در آن تغییرات جانبی و قائم سرعت طوری در نظر گرفته میشود که تصویر صحیحی متناسب با زیرسطح و معمولاً در عمق به دست آید
-
migrated section
مقطع کوچیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] مقطعی لرزهای که در آن بازتابها و پراشها به مکانهای درست خود منتقل شدهاند
-
migration 2
مهاجرت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک، شیمی] [ژئوفیزیک] پیشروی کانون زمینلرزه در امتداد کمربند زلزله یا زون گسلی (fault zone)، از مکانی به مکان دیگر، ناشی از انباشت کرنش [شیمی] حرکت ذرات باردار در محلول برقکاف تحت تأثیر یک میدان الکتریکی
-
bond migration
مهاجرت پیوند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] انتقال پیوند از یک موقعیت به موقعیت دیگر در یک مولکول