کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
medium of exchange پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
medium of exchange
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
medium of exchange
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وسیله مبادله، وسیله داد و ستد
-
واژههای مشابه
-
mediumize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متوسط بودن
-
mediumization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متوسط بودن
-
mediumism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متوسطه
-
mediums
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رسانه ها، رسانه، محیط کشت، واسطه، وسیله
-
active medium
فرهنگ لغات علمی
محیط فعال
-
culture medium
فرهنگ لغات علمی
محیط کشت
-
turbid medium
فرهنگ لغات علمی
محیط کدر
-
effective medium theory
فرهنگ لغات علمی
نظریه محیط موثر
-
effective medium theory
فرهنگ لغات علمی
نظریه محیط موثر
-
medium crop
گیاه میانرس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گیاهی که دورۀ رویش آن بین ارقام زودرس و دیررس باشد
-
differential medium
محیط افتراقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیط جامدی که در آن انواع اندامگانها با توجه به اشکال مختلف رشد خود از هم متمایز میشوند
-
selective medium
محیط انتخابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیطی که غیر از انواع اندکی از باکتریها رشد بقیه را مهار میکند
-
transport medium
محیط انتقالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیطی برای زنده نگه داشتن باکتریهای بیماریزا و اجتناب از رشد سایر آلودهکنندهها در حین انتقال از بیمار به آزمایشگاه