کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
matched پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
matched
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
matched
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تطبیق، تطبیق یافته
-
واژههای مشابه
-
match
مسابقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] بازی یا رقابت رسمی بین دستکم دو ورزشکار یا دو تیم
-
matches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسابقات، کبریت
-
matchings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسابقات
-
match wagon
واگن رابط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگنی که قلابهای اتصال سر و ته آن همشکل نیست، بلکه یکی متناسب با قلابهای لوکوموتیوی است که پیش از آن قرار دارد و دیگری متناسب با قلابهای واگنی است که پس از آن قرار میگیرد
-
match up
یارگیری برابر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تعیین بازیکنی با ویژگیهای مشابه و همسنگ بازیکن تیم حریف برای مقابلۀ پایاپای با یکدیگر
-
image matching
همتایابی تصویری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] فرایند یافتن نقاط شیئی همتا یا مشترک در دو یا چند تصویر
-
eyeline match
همترازی دید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] هماهنگی جهت و زاویۀ دید بازیگرانی که در نماهای متوالی به یکدیگر مینگرند
-
matching 2
همخوانسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایندی در مدار که در آن یک شبکه بین بار و خط انتقال قرار میگیرد تا رهبندی بار را به مشخصات رهبندی خط موردنظر تبدیل کند
-
matching 1
جورسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] فرایند همگنسازی دو گروه از واحدهای آزمایش ازلحاظ عوامل تأثیرگذار بیرونی
-
match cut
برش جور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] برشی که برای ایجاد پیوستگی بین دو نما انجام شود
-
man of the match
بازیکن برتر مسابقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] عنوانی نیمهرسمی که به بازیکنی اختصاص مییابد که در یک بازی مشخص بهترین عملکرد را داشته است متـ . بازیکن برتر، ستارۀ میدان، ستارۀ مسابقه
-
match play
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازی مسابقه
-
cricket match
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسابقه کریکت