کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
mast cell پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
mast cell
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سلول مشت
-
واژههای مشابه
-
masting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاشنی، بادکل مجهز کردن
-
masted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشت، بادکل مجهز کردن
-
masts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دکل ها، دیرک، تیر، دکل یکپارچه، بادکل مجهز کردن
-
mastful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشتاق
-
mast ladder
پلکان دکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] پلههایی متصل به دکل برای دسترسی به بخشهای بالاتر دکل و سردکل
-
mast step
پاشنۀ دکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تکیهگاه و محل اتصال دکل به مازۀ (keel) شناور
-
jury mast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیات داوران
-
royal mast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ستون سلطنتی
-
topgallant mast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برجستگی بالا
-
half-mast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمه افراشته، نیم افراشتگی، نیم افراشته
-
mooring mast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مارش کردن
-
mast-mounted sensor, MMS 1
حسگر دکلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سامانۀ چشمی یکپارچه و دقیق و چندحسگرهای که برای دیدبانی به کار میرود و در ساخت آن از حسگرهای حرارتی و صوتی و مبدل پویشِ (scan) رقمی و علامتگذار مجهز به مسافتیاب لیزری استفاده شده است