کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
manifolded پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
manifolded
/ˈmanəˌfōld/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
manifolded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منیفولد، چند برابر کردن، متنوع کردن
-
واژههای مشابه
-
manifoldness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چندگانه
-
manifolds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چند منظوره، گوناگونی، چند برابر کردن، متنوع کردن
-
manifolding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
manifolding، چند برابر کردن، متنوع کردن
-
manifolder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
manifolder
-
intake manifold,inlet manifold, inlet pipe,induction manifold,suction manifold
چندراهۀ هوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] چندراههای که مخلوط سوخت و هوا را به سیلندرها میرساند
-
manifold 1
چندراهه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] راهگاهی چندشاخه برای پخش یا گردآوری سیال
-
exhaust manifold
چندراهۀ دود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] چندراههای که دود حاصل از احتراق را به لولۀ اگزوز هدایت میکند
-
fuel manifold
چندراهۀ سوخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی، قطعات و مجموعههای خودرو] لولۀ اصلی همراه با لولههای خروجی منشعب از آن برای توزیع سوخت به درون محفظههای احتراق موتور
-
manifold 2
خَمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] یک فضای توپولوژیکی هاسدورف که موضعی اقلیدسی است
-
open manifold
خمینۀ باز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خمینهای توپولوژیکی و بدون مرز که هیچ مؤلفۀ همبندِ فشردهای نداشته باشد
-
closed manifold
خمینۀ بسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خمینهای توپولوژیکی و بدون مرز که فشرده باشد
-
analytic manifold
خمینۀ تحلیلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خمینهای که ساختار مشتقپذیری موضعی آن تحلیلی باشد
-
algebraic manifold
خمینۀ جبری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← چندگونای جبری