کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
manifest پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
manifest
/ˈmanəˌfest/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
manifest
صورت بار 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شرح مشخصات کالاهای بارگیریشده در کشتی شامل نام صاحب کالا یا نمایندۀ او، وزن، اندازه، مقدار و بنادر مقصد و مبدأ
-
manifest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آشکار، بیانیه، اعلامیه، اشاره، خبر، نامه، بازنمود کردن، اشکار ساختن، معلوم کردن، فاش کردن، اعلامیه دادن، ظاهر ساختن، ظاهر، بارز، فاش، اشکار، ساطع
-
واژههای مشابه
-
manifestness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ظاهری
-
manifestant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مظنون
-
manifester
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانیفستر، اشکار کننده
-
manifestable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل تحمل است
-
manifestative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مظهر
-
manifestatively
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ظاهرا
-
manifestations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تظاهرات، ظهور، ابراز، اشکار سازی
-
manifestation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تظاهرات، ظهور، ابراز، اشکار سازی
-
manifestive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تظاهرات
-
manifesting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آشکار شدن، بازنمود کردن، اشکار ساختن، معلوم کردن، فاش کردن، اعلامیه دادن، ظاهر ساختن
-
manifestational
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تظاهرات
-
manifested
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ظاهر شد، بازنمود کردن، اشکار ساختن، معلوم کردن، فاش کردن، اعلامیه دادن، ظاهر ساختن