کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
mammae پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
mammae
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
mammae
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامان، مادر، پستان، ممه، مام
-
واژههای مشابه
-
mamma
پستانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابر فرعی به شکل برجستگیهای آویزان، مانند پستانهای گاو، در سطح زیرین ابر؛ این ابر فرعی اکثراًًً همراه با پرسا و پرساکومهای و پرساپوشنی و پوشنکومهای و کومهایبارا میآید
-
mammas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامان ها، مادر، مامان، پستان، ممه، مام
-
mamma
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مامان، مادر، پستان، ممه، مام
-
nipple, papilla mammae, papilla mammaria, mammary papilla, mammilla, teat, thelium
مامک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] برجستگی رنگدانهدار در سطح قدامی غدد پستانی که مجاری شیری به آن ختم میشوند