کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
make over پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
make over
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
make over
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیش از، واگذار کردن، انتقال دادن، دوباره ساختن
-
واژههای مشابه
-
make sense
واژهنامه آزاد
معنی داشتن منطقی بودن
-
make as if
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به عنوان اگر
-
making
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساخت، ترکیب، ساختمان، مایه کامیابی
-
make it
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درستش کن، موفق شدن
-
make for
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساختن برای
-
makes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باعث می شود، ساخت، نظیر، ساختمان، ساختن، درست کردن، ایجاد کردن، انجام دادن، بوجود اوردن، تصنیف کردن، باعی شدن، وادار یا مجبور کردن، تاسیس کردن، گاییدن
-
doctor making
نسخهنویسانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] واداشتن پزشک به نوشتن نسخۀ موردنظر مُراجع که معمولاً شامل داروهایی مانند ترکیبات آمفتامین و افیونوارههاست
-
boundary making
مرزسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] فرایند تعریف و مرزنگاری و علامتگذاری و مدیریت مرز
-
tool making
ابزارسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم مهندسی] فرایند و حرفۀ ساختن ابزار
-
decision making
تصمیمگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرایند شناختی انتخاب یک موضوع یا مورد از میان چند گزینه
-
making way
درحرکت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری که با نیروی محرکه یا براثر لَختی به جلو یا عقب یا پهلو حرکت میکند
-
policy making
سیاستگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فرایند تصمیمگیری درمورد یک راهکار برای رسیدن به یک هدف مشخص
-
make full
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کامل شود