کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
majority leader پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
majority leader
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
majority leader
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رهبر اکثریت
-
واژههای مشابه
-
majorism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بزرگداشت
-
majored
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متخصص، متخصص شدن
-
majoring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارشناسی ارشد، متخصص شدن
-
majorities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اکثریت، بیشان
-
majorate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهمات
-
major
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عمده، سرگرد، متخصص شدن، بزرگ، اعظم، بزرگتر، ارشد، کبیر، اکبر، مهاد، بالغ، بیشین، بیشتر
-
majorize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بزرگ شدن
-
majoration
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بزرگداشت
-
major-major seventh chord
آکورد هفتم بزرگ ـ بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← آکورد هفتم بزرگ
-
major triad, major common chord
آکورد سهصدایی بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] آکورد سهصدایی که فاصلههای درونی آن بهترتیب سوم بزرگ (major) و سوم کوچک (minor) و فاصلۀ بیرونی آن پنجم درست است
-
majority emitter
گسیلندۀ اکثریتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] الکترودی که حاملهای اکثریتی از آن به ناحیۀ بینِالکترودی ترانزیستور وارد میشوند
-
major interval
فاصلۀ بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] هریک از فاصلههای دوم و سوم و ششم و هفتم از بنمایه در گام بزرگ (major) و تمامی فاصلههای همارز آنها
-
major earthquake
کلانزمینلرزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] زمینلرزهای با بزرگی برابر یا بزرگتر از 7