کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
lonely پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
lonely
/ˈlōnlē/
دیکشنری
تنهایی
صفت
only, alone, single, lonely, lone, sole
تنها
private, lonely, retired
خلوت
abandoned, desolate, obsolete, derelict, lonely, left
متروک
unfriended, lonely
بی یار
lonely
بیغوله
forlorn, lonely
بی کس
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
lonely
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنهایی، تنها، خلوت، متروک، بی یار، بیغوله، بی کس
-
واژههای مشابه
-
lonenesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنهایی
-
loneful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنهایی
-
lone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنها، تک، یکه، مجرد، دلتنگ، بیوه، مجزا ومنفرد
-
loneness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنهایی
-
lone hand
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنها دست
-
lone wolf
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرگ تنها
-
Lone-Star State
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایالت تک ستاره
-
lone pair, unshared pair, nonbonding electron pair
زوج تنها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] زوجالکترونی در یک مولکول که مشترک میان دو اتم نیست و در تشکیل پیوند بهطور مستقیم شرکت نمیکند