کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
locators پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
locators
/lōˈkā-,ˈlōˌkātər/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
locators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یابنده ها، اجاره دهنده، جایگزین شونده
-
واژههای مشابه
-
location
مکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] محل فیلمبرداری خارج از استودیو
-
locates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیدا می کند، قرار دادن، تعیین کردن، تعیین محل کردن، مستقر ساختن، مکانیابی کردن، جای چیزی را معین کردن، معلوم کردن
-
in that location
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در آن محل
-
locating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موقعیت یابی، قرار دادن، تعیین کردن، تعیین محل کردن، مستقر ساختن، مکانیابی کردن، جای چیزی را معین کردن، معلوم کردن
-
located
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واقع شده، قرار دادن، تعیین کردن، تعیین محل کردن، مستقر ساختن، مکانیابی کردن، جای چیزی را معین کردن، معلوم کردن
-
locatable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل تنظیم
-
locate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیدا کردن، قرار دادن، تعیین کردن، تعیین محل کردن، مستقر ساختن، مکانیابی کردن، جای چیزی را معین کردن، معلوم کردن
-
location sound mixer, location mixer
صدابردار مکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] مسئول ضبط صدا و صداآمیزی صداهای ضبطشده، در مکان فیلمبرداری
-
location lighting
نورپردازی در مکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] هرنوع نورپردازی داخلی یا بیرونی که در مکانی بیرون از استودیو انجام شود
-
apex locator
نوکیاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دستگاهی الکترونیکی که در ریشهدرمانی برای تشخیص موقعیت نوک ریشه به کار میرود
-
route location
مسیریابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] بررسی مسیرهای مختلف بین دو نقطه برای انتخاب مسیر بهینه
-
co-location
همآورش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] راهبردی برای بهبود روابط کاری و افزایش بهرهوری و ارتباطات ازطریق کنار هم قرار دادن گروه پروژه در یک مکان کاری
-
centroid location
مکان مرکزوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] مکان بهینۀ چشمۀ نقطهای برای گشتاور آزادشده در هر زمینلرزه