کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
lobbied پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
lobbied
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
lobbied
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لابی کرد، تحمیل گری کردن، سخنرانی کردن
-
واژههای مشابه
-
lobbying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لابی، تحمیل گری کردن، سخنرانی کردن
-
lobbies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لابی ها، راهرو، سرسرا، سالن انتظار، دالان، سالن هتل و مهمانخانه، تحمیل گری کردن، سخنرانی کردن
-
lobby
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لابی، راهرو، سرسرا، سالن انتظار، دالان، سالن هتل و مهمانخانه، تحمیل گری کردن، سخنرانی کردن
-
lobby 2
گروه لابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] گروهی که برای وضع یا تصویب قانون یا سیاستی مشخص به نفع فرد یا گروهی خاص بر قانونگذاران یا مسئولان اجرایی اعمال نفوذ میکند متـ . لابی
-
lobby 3
لابی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] اِعمال نفوذ بر قانونگذاران یا مسئولان اجرایی برای وضع یا تصویب قانون یا سیاستی مشخص به نفع فرد یا گروهی خاص
-
lobbying, lobbyism
لابیگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] بهرهگیری نظاممند از لابی کردن و گروههای لابی برای نیل به اهداف سیاسی
-
lobby 1
سرسرا 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تالار ورودی مهمانخانه/ هتل
-
lobbying expense
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هزینه لابی