کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
load پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
load
/lōd/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
load
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بار، محموله، بار الکتریکی، کوله بار، مسئوليت، عملکرد ماشین یا دستگاه، بار کردن، بار زدن، پر کردن، گرانبار کردن، بار گیری شدن، تفنگ یا سلاحی را پر کردن
-
load
فرهنگ لغات علمی
بار
-
load
فرهنگ لغات علمی
بار
-
واژههای مشابه
-
loaded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لود شده، مملو، پر، پربار، بار شده، مست، دارای پول زیاد، پولدار
-
loaded
بارشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی دادهها یا برنامههایی که بار شده باشند
-
loadings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارگذاری ها، بارگیری، بار، محموله، عمل پرکردن تفنگ باگلوله، بارکنش، امیختن مواد خارجی به شراب
-
loads
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بارها، بار، محموله، بار الکتریکی، کوله بار، مسئوليت، عملکرد ماشین یا دستگاه، بار کردن، بار زدن، پر کردن، گرانبار کردن، بار گیری شدن، تفنگ یا سلاحی را پر کردن
-
loading diagram, loading graph
نمودار بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] 1. نموداری که محل توزیع نیروهای وارد بر اجزای سازۀ هواگَرد یا سامانهها را نشان میدهد 2. نقشه یا طرحی که براساس آن محل بارگیری انبارهای هواگَرد مشخص میشود و مسئول بارگیری باید طبق آن بار را توزیع کند
-
safety load, permissible load
ایمنبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری، حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] بیشینۀ مجاز پذیرش بار در هریک از عرشههای کشتی
-
wing loading/ wing load
بار بال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نسبت حداکثر وزن بیشینۀ برخاست هواپیما به سطح کلی بال آن
-
loading warranties
محدودیت حمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] محدودیت در بارگیری و جابهجایی گروه خاصی از کالاها که گاه ممکن است در بیمهنامۀ دریایی در نظر گرفته شود
-
loading point
محل بارگیری 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] محلی که در آن بارگیری و تخلیۀ بار هواگَرد انجام میشود
-
loading spot
محل بارگیری 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] اسکله یا پهلوگاهی مشخص در اسکله که برای بارگیری در نظر گرفته میشود
-
loading site
محوطۀ بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] محوطهای شامل چندین محل بارگیری