کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
living quarters پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
living quarters
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
living quarters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محله های زندگی
-
واژههای مشابه
-
lively
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنده، از روی نشاط، سرزنده، جالب توجه، سبک، با سرور وشعف، با روح
-
live on
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زندگی کن
-
livenesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیطانی
-
lives
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زندگی می کند، زندگی، عمر، حیات، جان، دوام، زیست، دوران زندگی، حبس ابد، مدت، رمق
-
livings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زندگی کردن، زندگی، معیشت، وسیله گذران
-
live
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنده، زندگی کردن، زیستن، زنده بودن، منزل کردن، سکون کردن، دایر، سرزنده، موثر
-
living will
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زندگی خواهد کرد
-
live with
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زندگی با
-
liveness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جسارت
-
lived
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زندگی می کرد
-
living anatomy
کالبدشناسی زندهنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] شاخهای از کالبدشناسی که ازطریق معاینۀ دستی، وارد آوردن ضربه و جز آن به بررسی ساختار بدن شخص زنده میپردازد
-
living array
آرایۀ زنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] غشایی که یاختههای زنده بر روی آن آرایش خاصی یافتهاند متـ . آرایۀ زیستی biological array
-
live born
زندهزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] جنینی که با نشانههای حیاتی به دنیا آمده باشد