کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
lashes پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
lashes
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
lashes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضربه شلاق، مژگان
-
واژههای مشابه
-
LASH
ساب 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← سبکسازبَر
-
lashed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرچنگ، شلاق خوردن، سخت شلاق زدن، سخت زدن
-
lash
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لش، شلاق، ضربه، تازیانه، تسمه، طعنه، شلاق خوردن، سخت شلاق زدن، سخت زدن
-
lashing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لنگش، شلاق زنی، طعنه
-
lashings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسمه، شلاق زنی، طعنه
-
rose lashing
مهار چشمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← همبندی چشمی
-
lash-like
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلاق زدن
-
lash-up
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لش تا، ابتکار، تعبیه
-
lighter aboard ship, LASH ship
سبکسازبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی کشتی مجهز به جرثقیل دروازهای که در آن سبکسازهای بارگیریشده را با بلند کردن یا شناورسازی بارگیری و جابهجا میکنند اختـ . ساب LASH
-
feeder for lighter aboard ship, feeder LASH
سبکسازبَر واسطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی سبکسازبَر که جمعآوری و توزیع سبکسازهای سبکسازبَر بهکمک آن انجام میشود اختـ . سابو FLASH