کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
kittle پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
kittle
/ˈkitl/
دیکشنری
جادوگر
فعل
tickle, titillate, kittle
غلغلک دادن
صفت
agile, perky, feisty, nimble, quick, kittle
چابک
alert, sober, vigilant, conscious, observant, kittle
هوشیار
sensitive, susceptible, delicate, touchy, tender, kittle
حساس
playful, kittle, pixilated, sportful
بازیگوش
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
kittle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جادوگر، غلغلک دادن، چابک، هوشیار، حساس، بازیگوش
-
واژههای مشابه
-
kittling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کت و شلواری، غلغلک دادن
-
kittles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کتک زدن، غلغلک دادن
-
kittled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
kittled، غلغلک دادن