کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
keel پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
keel
/kēl/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
keel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زبان، صفحات آهن ته کشتی، تیر ته کشتی، حمال کشتی، کشتی زغال کش، افتادن، دلسرد شدن، وارونه شدن، وارونه کردن، خنک شدن، خنک کردن، مانع سررفتن دیگ شدن، واژگون شدن
-
واژههای مشابه
-
keeling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشتن، دلسرد شدن، وارونه شدن، وارونه کردن، خنک شدن، خنک کردن، مانع سررفتن دیگ شدن، واژگون شدن
-
keels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زبان ها، صفحات آهن ته کشتی، تیر ته کشتی، حمال کشتی، کشتی زغال کش، افتادن، دلسرد شدن، وارونه شدن، وارونه کردن، خنک شدن، خنک کردن، مانع سررفتن دیگ شدن، واژگون شدن
-
bilge keel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کبریت سفید
-
keeled garlic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیر داره
-
fin keel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیلیپس
-
sliding keel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشویی
-
keel-shaped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زبان شکل
-
keel arch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کمان کوه
-
ventral fin, ventral keel
بالۀ شکمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تیغۀ عمودی ثابت یا متحرک در زیر و انتهای بدنۀ بعضی از هواپیماها که برای افزایش پایداری سمتی نصب میشود
-
Carina, Car, Keel
شاهتخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی جنوبی و بخشی از صورت فلکی کهنکشتی که سهیل، دومین ستارۀ پرنور آسمان، را در بر میگیرد
-
جستوجو در متن
-
stem knee
زانویی دماغه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] قطعۀ منحنیشکلی که مازه (keel) را به دماغه وصل میکند
-
stem foot
پای دماغه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] قسمت انتهایی مازه (keel) که دماغۀ شناور به آن متصل میشود