کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
jarring پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
jarring
/ˈjäriNG/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
jarring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
jarring، لرزیدن صدای ناهنجار، طنین انداختن، اثر نامطلوب باقی گذاردن، مرتعش شدن، تصادف کردن، ناجور بودن، نزاع کردن، تکان دادن، لرزاندن
-
واژههای مشابه
-
jarred
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جرارد، لرزیدن صدای ناهنجار، طنین انداختن، اثر نامطلوب باقی گذاردن، مرتعش شدن، تصادف کردن، ناجور بودن، نزاع کردن، تکان دادن، لرزاندن
-
jars
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیشه ها، تکان، لرزه، بلونی، کوزه دهن گشاد، سبو، خم، شیشه دهن گشاد، جنبش، دعوا و نزاع، لرزیدن صدای ناهنجار، طنین انداختن، اثر نامطلوب باقی گذاردن، مرتعش شدن، تصادف کردن، ناجور بودن، نزاع کردن، تکان دادن، لرزاندن
-
jarful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرده
-
jar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیشه، تکان، لرزه، بلونی، کوزه دهن گشاد، سبو، خم، شیشه دهن گشاد، جنبش، دعوا و نزاع، لرزیدن صدای ناهنجار، طنین انداختن، اثر نامطلوب باقی گذاردن، مرتعش شدن، تصادف کردن، ناجور بودن، نزاع کردن، تکان دادن، لرزاندن
-
jarfuls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرده
-
jar test
جامآزمون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] آزمونی برای تعیین نوع مادۀ منعقدکننده و چندۀ بهینۀ آن در تصفیۀ آب
-
anaerobic jar
ظرف بیهوازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ظرفی که برای گرمخانهگذاری محیطهای کشت در نبود اکسیژن و بهطورکلی در مجاورت هر ترکیب گازی غیر از هوای جَوّ به کار میرود
-
candle jar
ظرف شمعدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ظرفی که در آن میتوان کشتها را در شرایط فشار بیشتر اکسیددوکربن گرمخانهگذاری کرد
-
dustfall jar
ظرف غبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] ظرفی دهانهباز که با آن ذرات درشت معلق در هوا را برای اندازهگیری و تجزیۀ شیمیایی جمعآوری میکنند
-
bell jar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیشه جاروبرقی
-
Mason jar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جارو میسون، کوزه دهن گشاد
-
slop jar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیشه شلنگ، سطل مخصوص فاضل اب، اشغال دان
-
jar against
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیشه در برابر