کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
isolate پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
isolate
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
isolate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منزوی، مجزا کردن، منفرد کردن، سوا کردن، در قرنطینه نگاهداشتن، تنها گذاردن، عایق دار کردن
-
واژههای مشابه
-
isolation
جداشدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] وضعیت دادهای که در هنگام پردازش آن در یک تراکنش، سامانه اجازه ندهد دیگر تراکنشها از آن بهرهبرداری کنند
-
isolators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جدا کننده ها، عایق
-
isolability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جداسازی
-
isolative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انزوا
-
isolable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جداگانه
-
isolation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انزوا، کناره گیری
-
isolated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جدا شده، مجرد، مشتق
-
isolations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انزوا، کناره گیری
-
isolator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جداسازی، عایق
-
isolated point
نقطۀ تنها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] نقطهای از یک زیرمجموعه در یک فضای توپولوژیک، که یک همسایگی از آن نقطه وجود داشته باشد که غیر از آن نقطه، هیچ نقطۀ دیگری از آن مجموعه را شامل نشود
-
isolation 2
جداسازی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در نظریۀ روانکاوی، سازوکاری دفاعی که ازطریق آن ارتباط میان اندیشهها و احساسهای ناخوشایند با اندیشهها و احساسهای دیگر مرتبط با آنها قطع میشود
-
isolation of affect
جداسازی عاطفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] سازوکار دفاعی ناخودآگاهانهای که ازطریق آن فراخوان ذهنی تصاویر یک حادثۀ ناخوشایند بدون یادآوری هیجانها و احساسهای دردناک مرتبط با آن صورت میگیرد
-
isolated drag
پَسار مجزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پَسار جسم مورد نظر بهصورت مجزا پیش از آنکه در هواگَرد نصب شده باشد