کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
isochronism پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
isochronism
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
isochronism
برابرزمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] یکنواخت بودن آهنگ عملکردها یا تناوب زمانی فرایندها
-
isochronism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایزوچرانیسم، تقارن، ایجاد تقارن، ایجاد همزمانی، هم زمانی
-
واژههای مشابه
-
isochronous
همگام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی فرایندهایی که در آنها دادهها در محدودههای زمانی مشخص تحویل شوند
-
isochronic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
isochronic
-
isochronal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایزوچرانال، متقارن، هم زمان، واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
-
isochron
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایزوچرن
-
isochronize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از بین بردن
-
isochronical
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصطلاحا
-
isochronizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصلاح کردن
-
isochrone
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایزوچرون
-
isochrons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایزوچن ها
-
isochronous circuits
مدارهای برابرزمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مدارهایی که بسامد تشدید یکسان دارند
-
isochron, isotime line
خط همسنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] خطی بر روی نقشه یا نمودار که بخشهای دارای بازههای زمانی یا سنهای یکسان را به هم وصل میکند