کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
irrigable پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
irrigable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
irrigation
-
واژههای مشابه
-
irrigation
آبیاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] استفادۀ سازمانیافته از آب در کشاورزی برای تولید گیاه
-
irrigation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبیاری، ابیاری
-
irrigational
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبیاری
-
irrigant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبیاری
-
irrigator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبیاری
-
irrigably
دیکشنری انگلیسی به فارسی
irrigably
-
irrigating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبیاری، ابیاری کردن، اب دادن
-
irrigations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبیاری، ابیاری
-
irrigate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبیاری کنید، ابیاری کردن، اب دادن
-
irrigative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
irrigative
-
sprinkler irrigation, overhead irrigation
آبیاری بارانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آبیاری که در آن آب از بالای سطح خاک با آبپاشهای مخصوص بهصورت قطرههای باران پاشیده میشود
-
drip irrigation, trickle irrigation
آبیاری قطرهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آبیاری که در آن آب با فشار نسبتاً کم و قطرهقطره در پای گیاه میچکد
-
contour irrigation
آبیاری تراز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] روشی در آبیاری زمینهای شیبدار که در آن جویچهها بر روی خطوط تراز کنده میشوند تا فرسایش خاک براثر آبیاری به کمترین میزان برسد