کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
irradiance پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
irradiance
/iˈrādēəns/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
irradiance
فرهنگ لغات علمی
چگالی تابش (تابندگی)
-
irradiance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابش نور، تابش، تابندگی، درخشندگی، روشنی، لوستر
-
واژههای مشابه
-
irradiator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشعه ماوراء بنفش
-
irradiancy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایدئولوژی، درخشندگی، تابش، روشنی، تابندگی، لوستر
-
irradiant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابش دهنده، نور افشان
-
irradiated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابش شده، درخشان کردن، منور کردن، نورافکندن
-
irradiates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشعه ماوراء بنفش، درخشان کردن، منور کردن، نورافکندن
-
irradiating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابش، درخشان کردن، منور کردن، نورافکندن
-
irradiate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اشعه ماوراء بنفش، درخشان کردن، منور کردن، نورافکندن
-
irradiance 14
فرهنگ لغات علمی
چگالی تابش (تابندگی)
-
isotopic irradiation
تابشدهی ایزوتوپی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فرایندی که در آن نمونهای را تحت تأثیر تابش یوننده قرار میدهند
-
irradiated milk
شیر پرتودیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] شیری که مقدار ویتامین «د» فعالِ آن با پرتوِ فرابنفش افزایش یافته باشد