کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
inverter پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
inverter
/inˈvərtər/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
inverter
فرهنگ لغات علمی
مبدل
-
inverter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معکوس کننده، بر گرداننده
-
واژههای مشابه
-
inverted
معکوس 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ویژگی آکورد یا فاصلۀ موسیقایی که در حالت معکوس باشد
-
inverts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخش، برگشتگی، برگردانی، سوء تعبیر، انحراف، قلب عبارت، معکوس کردن، بالعکس کردن
-
invert
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرخش، برگشتگی، برگردانی، سوء تعبیر، انحراف، قلب عبارت، معکوس کردن، بالعکس کردن
-
invertant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اینورتر
-
invertive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غلط
-
inverted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معکوس
-
inverters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مبدل ها، معکوس کننده، بر گرداننده
-
invertibility
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معکوس
-
invertible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معکوس
-
inverting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معکوس کردن، بالعکس کردن
-
inverted mordent
گزش معکوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← گزش بالایی
-
inverted interval
فاصلۀ معکوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← معکوس 2