کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
interventive پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
interventive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مداخله
-
واژههای مشابه
-
interventional
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مداخلات
-
interventions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مداخلات، مداخله، شفاعت
-
interventional study, intervention study
مطالعۀ مداخلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] نوعی مطالعه که مستلزم تغییر عمدی در بعضی از متغیرهای مستقل است
-
nutritional intervention, intervention 2
مداخلۀ تغذیهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] اقدام برای حفظ یا بهبود وضعیت تغذیهای بهمنظور پیشگیری از بیماری یا با هدف توانبخشی
-
intervention 1
مداخله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت، علوم سیاسی و روابط بینالملل] [علوم سلامت] فعالیتی عمدی و برنامهریزیشده و هدفمند در یک سامانه یا فرایند که به از بین بردن پدیدهای نامطلوب یا پیشگیری از آن میانجامد [علوم سیاسی و روابط بینالملل] دخالت یک دولت در امور داخلی یا خارجی د...
-
crisis intervention
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مداخله بحران
-
rapid-intervention vehicle, RIV
خودرو نجاتسریع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] خودرو بیابانی برای رساندن سریع خدمۀ نجات به محل سقوط هواگَرد