کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
intermittencies پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
intermittencies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متناوب
-
واژههای مشابه
-
intermitter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گذارنده
-
intermittently
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متناوب
-
intermittent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متناوب، نوبتی، نوبهای، تنفس دار، نوبت دار، قطع کننده
-
intermittency
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متناوب
-
intermittence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وقفه، تناوب، مکی، فاصله، نوبت
-
tetany, intermittent cramp, intermittent tetanus
کزازین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نشانگانی شامل گرفتگیهای شدید ماهیچهای و تا شدن شدید مفاصل مچ دست و پا و پرش ماهیچه و برخی حملات دیگر ماهیچهای
-
intermittent weld
جوش منقطع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] جوش ناپیوسته با فاصلههای معین
-
intermittent tetanus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنگی متناوب
-
intermittent claudication
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزش متناوب
-
periodic grazing, intermittent grazing
چرای دورهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] چرایی که بهصورت متناوب در هر مرتع انجام بشود
-
delay wiper, intermittent wiper
برفپاککن زماندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] برفپاککنی که زمان عملکرد آن تنظیمپذیر است
-
partial reinforcement, intermittent reinforcement
تقویت ناپیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در شرطیسازی کنشگر، هر الگوی تقویتکنندهای که پیوسته نباشد خواه دورهای باشد خواه نادورهای
-
intermittent drip feeding
غذادهی قطرهای متناوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] غذادهی با فرمول رودهای (enteral formula) که در زمانهای خاصی از شبانهروز در حجم کم و با سرعتی بیشتر از تغذیۀ قطرهای پیوسته صورت میگیرد