کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
interment پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
interment
/inˈtərmənt/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
interment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعطیلات، دفن، تدفین، ایین تدفین، بخاک سپاری
-
واژههای مشابه
-
interring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دخالت، در خاک نهادن، مدفون ساختن، در قبر نهادن، زیر خاک پوشاندن
-
inters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در میان، در خاک نهادن، مدفون ساختن، در قبر نهادن، زیر خاک پوشاندن
-
interally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور متقابل
-
interments
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مصلحت، دفن، تدفین، ایین تدفین، بخاک سپاری
-
interallied
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متمرکز
-
burial 1, inhumation, interment
تدفین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] دفن کردن کالبد مردگان متـ . خاکسپاری
-
inter-rater reliability
پایایی بین ارزیابان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] ← پایایی بین مشاهدهگران
-
inter-observer reliability
پایایی بین مشاهدهگران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] درجۀ توافق میان دو یا چند ارزیاب که از اطلاعات یکسان از واحدهای تحلیل یکسان استفاده میکنند متـ . پایایی بین ارزیابان inter-rater reliability
-
inter-service support
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پشتیبانی بین سرویس
-
inter-group communication
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتباط بین گروهی
-
inter vivos trust
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتماد بین vivos
-
Inter-Services Intelligence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خدمات بین خدماتی