کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
intermediate host پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
intermediate host
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
intermediate host
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میزبان متوسط، جانور یا گیاهی که روی انگلی رشد و نمو کند
-
واژههای مشابه
-
intermediating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واسطه
-
intermediator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واسطه
-
intermediately
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور متوسط
-
intermediated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
میانجی
-
intermedious
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متقابل
-
intermediate state
فرهنگ لغات علمی
تراز واسطه
-
intermediate 2, reactive intermediate, reaction intermediate
واسط 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] گونۀ شیمیایی نسبتاً ناپایداری که در مراحلی از واکنش، تولید و در مراحل دیگر، مصرف میشود و قابل جداسازی نیست
-
intermediate cutting/ intermediate cut, intermediate felling
برش میانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هر نوع برداشت دارتوده از زمان تشکیل توده تا زمان برش رسیده
-
intermediate variable
متغیر واسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، علوم سلامت] متغیری که در مسیر علیتی بین دو متغیر مستقل و متغیر وابسته قرار میگیرد و خودش نیز با تغییرات متغیر مستقل تغییر میکند
-
intermediate 1
مادۀ واسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ترکیبی که در مسیر واکنش تولید میشود و از آن در تولید محصول نهایی بهعنوان پیشماده استفاده میکنند
-
intermediate coat
میانپوشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] فیلم (film) یا پوشهای که در سامانۀ پوششی میان دو پوشه قرار گیرد
-
intermediate structure
میانساخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] هریک از سطوح نحوی بین ژرفساخت و روساخت، در مراحل پیشین دستور زایشی
-
intermediate points
جهات میانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] جهات بین جهات اصلی و جهات فرعی شامل هشت جهت شمال شمالغربی، غرب شمالغربی، غرب جنوبغربی، جنوب جنوبغربی، جنوب جنوبشرقی، شرق جنوبشرقی، شرق شمالشرقی، شمال شمالشرقی