کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
institutively پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
institutively
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مؤسسات
-
واژههای مشابه
-
institute
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موسسه، بنیاد، بنگاه، انجمن، بنداد، هيئت شورا، فرمان، اصل قانونی، بنیاد نهادن، برقرار کردن، تاسیس کردن
-
instituter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مؤسسه
-
institutions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مؤسسات، موسسه، نهاد، بنگاه، تاسیس قضایی، اصل حقوقی، رسم معمول
-
institutes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موسسات
-
instituted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تأسیس شد، بنیاد نهادن، برقرار کردن، تاسیس کردن
-
institutive
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موسسه
-
instituters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موسسات
-
institute, institut (fr.)
مؤسسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] مرکز علمی یا تحقیقاتی * واژۀ "انستیتو" فقط در ترکیب "انستیتو پاستور" به همین صورت باقی میماند.
-
institutional gerrymandering
کژحوزهبندی عددی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] کژحوزهبندی ازطریق کم یا زیاد کردن شمار نمایندگان در حوزهها متـ . حوزهبندی عددی ناعادلانه
-
financial institution
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موسسه مالی
-
penal institution
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موسسه کیفری
-
polytechnic institute
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موسسه پلی تکنیک
-
mental institution
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موسسه روانشناسی