کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
instantness پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
instantness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فوری
-
واژههای مشابه
-
instanter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
instanter
-
instant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فوری، لحظه، دم، وهله، ان
-
instants
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لحظات، لحظه، دم، وهله، ان
-
instant coffee
قهوۀ فوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پودری متشکل از ذرات درشت قهوه که بهسرعت در آب حل شود
-
instant occlusion
همرسی ناگهانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← همرسینما
-
instant tea
چای فوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پودری که با حل کردن در آب گرم بهصورت چای آماده درآید
-
instant messenging
پیامرسانی فوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی ارتباط سریع بین دو یا چند نفر متصل به یک شبکه ازطریق حروفنگاری
-
instant message
پیام فوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] پیامی که بهسرعت بین دو یا چند نفر متصل به یک شبکه ازطریق حروفنگاری ردوبدل شود
-
instant puppet
عروسک فوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] عروسکی که فوری و بدون طراحی قبلی با وسایل دورریز یا یکبارمصرف ساخته میشود
-
instant replay
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پخش فوری
-
immediate release, instant delivery
آنیرهش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] خصوصیت برخی ترکیبات دارویی که بلافاصله در بدن آزاد میشوند
-
shot break,shot instant, time break
لحظۀ انفجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] لحظۀ ایجاد موج لرزهای در چشمۀ لرزه