کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
initiating پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
initiating
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
initiating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شروع، وارد کردن، ابتکار کردن، تازه وارد کردن، اغاز کردن، بنیاد نهادن، نخستین قدم را برداشتن
-
واژههای مشابه
-
Initiating
واژهنامه آزاد
شروع کردن، شروع کننده.
-
initiation
آغازش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] [زبانشناسی] حرکت تلمبهای اندامهای آوایی که باعث جریان هوا در مجرای آوایی برای تولید آوا میشود [زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] 1. نخستین واکنش برای ساخت یک ترکیب، بهویژه مولکول بسپاری 2. نخست...
-
initializes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقداردهی اولیه
-
initials
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حروف اول، پاراف
-
initialization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقداردهی اولیه
-
initiator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغازگر، مبتکر
-
initially
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابتدا
-
initialness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اولویت
-
initiators
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغازگرها، مبتکر
-
initiates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغاز می شود، وارد کردن، ابتکار کردن، تازه وارد کردن، اغاز کردن، بنیاد نهادن، نخستین قدم را برداشتن
-
initialing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازپرداخت، در اغاز قرار دادن، پاراف کردن، اغاز کردن
-
initis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابتدا
-
initializer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغازگر