کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
inductances پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
inductances
/inˈdəktəns/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
inductances
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الگویی، اندوکتانس، ظرفیت القاء مغناطیسی
-
واژههای مشابه
-
inductiveness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوایز
-
inducting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استقرار، درک کردن، استنباط کردن، وارد کردن، گماشتن بر، اشنا کردن، القاء کردن
-
inductance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اندوکتانس، ظرفیت القاء مغناطیسی
-
induct
دیکشنری انگلیسی به فارسی
القاء کند، درک کردن، استنباط کردن، وارد کردن، گماشتن بر، اشنا کردن، القاء کردن
-
inductivity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
القایی
-
induction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
القاء، استقراء، استنتاج، قیاس، مقدمه، قیاس کل از جزء، ایراد، ذکر، پیش سخن
-
inductively
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به طور الزامی
-
inducts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
القا می کند، درک کردن، استنباط کردن، وارد کردن، گماشتن بر، اشنا کردن، القاء کردن
-
inducted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
القا شده، درک کردن، استنباط کردن، وارد کردن، گماشتن بر، اشنا کردن، القاء کردن
-
inducteous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الهام بخش
-
inductive circuit
مدار القایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مداری که شامل هر دو خاصیت واکُنایی القایی و مقاومت است
-
inductive reactance
واکنایی القایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] واکنایی ناشی از القاوری یک القاگر یا مقدار مقاومت ظاهری هر القاگر
-
induction icing
یخزنی القایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تشکیل یخ در مجراهای ورودی هوا به موتور جت