کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
independent پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
independent
/ˌindəˈpendənt/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
independent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستقل، خود مختار، مطلق، دارای قدرت مطلقه، سرخود
-
واژههای مشابه
-
independency
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستقل
-
independable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستقل
-
independencies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستقلات
-
independents
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستقل
-
independence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استقلال، ازادی، بی نیازی از دیگران
-
independing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستقل
-
independent electrical discharge
فرهنگ لغات علمی
تخلیه الکتریکی مستقل
-
independent tour
گشت آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گشتی بدون راهنما که در آن مسافران برای انجام کارهایشان کاملاً آزاد هستند
-
independent film
فیلم مستقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فیلم سینمایی که استودیوهای بزرگ در آن سرمایهگذاری نمیکنند و معمولاً با مبالغ محدود ساخته میشود
-
independent hotel
مهمانخانۀ مستقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مهمانخانهای که هیچ وابستگی زنجیرهای یا امتیازی (franchise) ندارد متـ . هتل مستقل
-
independent producer
تهیهکنندۀ مستقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] تهیهکنندهای که خارج از نظام استودیویی، فیلم تولید میکند
-
independent assortment
جورایی نابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] جور شدن مستقلازهم ژنهایی که بر روی فامتنهای دگرساخت قرار دارند
-
independent cinema
سینمای مستقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] سینمایی که تولیدات آن مبتنی بر اصولی جدا از جریان اصلی یا قراردادهای شناختهشدۀ رایج است