کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
indenting پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
indenting
دیکشنری
عقب نشینی
فعل
rack, indent, cog, jag, chine, indenture
دندانه دار کردن
emboss, glorify, indent, signalize
بر جسته کردن
order, indent
سفارش دادن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
indenting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عقب نشینی، دندانه دار کردن، بر جسته کردن، سفارش دادن
-
واژههای مشابه
-
indenter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انداختن
-
indentations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اندامها، دندانه، دندانهگذاری، کنگره، تضریس
-
indentment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عقب ماندگی
-
indentions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عقب نشینی، تو گذاری، جای باز درمتن
-
indention
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انداختن، تو گذاری، جای باز درمتن
-
indentation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انداختن، دندانه، دندانهگذاری، کنگره، تضریس
-
indenters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازدیدها