کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
inconsistence پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
inconsistence
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
inconsistence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناسازگاری، تناقض، تباین، ناجوری، ناهماهنگی، نا سازگاری
-
واژههای مشابه
-
inconsistent
ناهمخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی سامانهای که بین مولفههای مختلف آن سازگاری وجود نداشته باشد متـ . ناسازگار
-
inconsistency
ناهمخوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نبود سازگاری در بین مؤلفههای مختلف یک سامانه متـ . ناسازگاری 2
-
inconsistentness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناسازگاری
-
inconsistently
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متناقض
-
inconsistable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر قابل انطباق
-
status inconsistency
ناسازگاری پایگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] عدم هماهنگی و سازگاری میان موقعیت و حیثیت اجتماعی فرد از یکسو و پایگاه اکتسابی او در جامعه از سوی دیگر
-
inconsistent equations, incompatible equations
معادلههای ناسازگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دستهای از معادلهها که به ازای هر مجموعهای از مقادیر متغیرها دستکم یکی از آن معادلهها برقرار نباشد متـ . دستگاه معادلههای ناسازگار inconsistent system of equations
-
inconsistent system of equations
دستگاه معادلههای ناسازگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← معادلههای ناسازگار