کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
inclined fault پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
inclined fault
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گسل تمایل
-
واژههای مشابه
-
inclines
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیب، خمیدگی، خم کردن، تمایل داشتن، کج کردن، مستعد شدن، سرازیر کردن، شیب دادن، متمایل کردن، چسبیدن
-
incliners
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوهنوردی
-
inclination
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرایش، تمایل، شیب، انحراف، نهاد، عطف، خمیدگی بجلو و پایین، خو
-
inclinable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل تحمل
-
inclinableness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شتابزدگی
-
inclination angle, angle of inclination
زاویۀ میل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] زاویۀ صفحۀ مدار با صفحۀ مرجعی مانند صفحۀ استوای زمین
-
magnetic inclination
مـِیل مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] زاویۀ میان مؤلفۀ افقی و راستای میدان مغناطیسی کل
-
inclined plane
سطح شیبدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] سطحی که با افق زاویه میسازد
-
inclined dipole
دوقطبی مایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] دوقطبی مرکزی کلی که مؤلفههای سهگانۀ آن در راستای محور چرخش زمین و در طولهای جغرافیایی صفر و نود قرار دارند
-
inclined plane
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سطح شیب دار
-
magnetic inclination
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرایش مغناطیسی
-
angle of inclination
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زاویه گرانی
-
inclined engine, slant engine
موتور اُریب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] نوعی موتور خطی که در آن محور سیلندرها نسبت به راستای قائم دارای زاویه است