کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
incapacitated پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
incapacitated
/ˌinkəˈpasiˌtātid/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
incapacitated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناتوان کننده، ناتوان ساختن، از کار افتادن، ناقابل ساختن، سلب صلاحیت کردن از، بی نیرو ساختن، محجور کردن
-
واژههای مشابه
-
incapacitant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناتوان کننده
-
incapacitating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناتوان کننده، ناتوان ساختن، از کار افتادن، ناقابل ساختن، سلب صلاحیت کردن از، بی نیرو ساختن، محجور کردن
-
incapacitation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناتوانی، نا توانی، محجوری
-
incapacitator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناتوان کننده
-
incapacitate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناتوان کننده، ناتوان ساختن، از کار افتادن، ناقابل ساختن، سلب صلاحیت کردن از، بی نیرو ساختن، محجور کردن
-
incapacitates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناتوان کننده، ناتوان ساختن، از کار افتادن، ناقابل ساختن، سلب صلاحیت کردن از، بی نیرو ساختن، محجور کردن