کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
improvisers پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
improvisers
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
improvisers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
improvisers، تعبیه کننده
-
واژههای مشابه
-
improvisation
بداههپردازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، موسیقی] 1. خلق موسیقی در هنگام اجرا 2. هرگونه گفتار یا حرکت و بازی خارج از فیلمنامه درهنگام فیلمبرداری
-
improvising
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بداهه نوازی، تعبیه کردن، بالبداهه ساختن، انا ساختن
-
improvisate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
improvisate
-
improvisation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابتکار، بدیهه گویی، بدیههسازی، تعبیه، حاضر جوابی
-
improvises
دیکشنری انگلیسی به فارسی
improvises، تعبیه کردن، بالبداهه ساختن، انا ساختن
-
improviser
دیکشنری انگلیسی به فارسی
improviser، تعبیه کننده
-
improvisator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
improvisator
-
improvised
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بداهه، تعبیه کردن، بالبداهه ساختن، انا ساختن
-
improvised explosive device
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگاه انفجاری دست ساز
-
improvised explosive device, hand-made bomb
بمب دستساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] افزارهای انفجاری که خارج از مراکز اسلحهسازی با استفاده از مواد شیمیایی زیانبار یا مرگبار یا آتشزا ساخته میشود
-
جستوجو در متن
-
improvisers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
improvisers، تعبیه کننده