کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
impost پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
impost
/ˈimˌpōst/
دیکشنری
سرزنش
اسم
tax, taxation, levy, impost, imposition, scot
مالیات
tribute, toll, imposition, tax, impost, scot
باج
فعل
impost, tariff
تعرفهبندی کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
impost
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرزنش، مالیات، باج، تعرفهبندی کردن
-
واژههای مشابه
-
imposter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محارب، دغل باز، طرار، وانمود کننده
-
imposting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضرب و شتم
-
imposters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چوپانان، دغل باز، طرار، وانمود کننده
-
imposted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحمیل شده
-
imposts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر قابل تحمل، مالیات، باج