کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
imperfect پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
imperfect
/imˈpərfikt/
دیکشنری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
imperfect
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناقص، ناکامل، از بین رفتنی، نا تمام
-
واژههای مشابه
-
imperfected
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناقص
-
imperfections
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقص ها، نقص، عیب
-
imperfectible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناکارآمد
-
imperfects
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناقص است
-
imperfection
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناقص، نقص، عیب
-
imperfectibility
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناکارآمدی
-
imperfective
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناقص، معیوب، نا تمام
-
imperfect consonant interval, imperfect consonance
فاصلۀ ملایم ناکامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] هریک از فاصلههای ملایم سوم بزرگ و سوم کوچک و ششم بزرگ و ششم کوچک یا فاصلۀ ترکیبی آنها
-
imperfective aspect
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنبه ناکارآمد
-
imperfect tense
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمان ناکافی است
-
real gas, imperfect gas
گاز حقیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گازی که به علت برهمکنش بین مولکولی، خواص آن با خواص گاز آرمانی متفاوت است
-
osteogenesis imperfect congenital
استخوانزایی ناکامل مادرزادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] ← اختلال استخوانزایی
-
Schottky disorder, Schottky imperfection
بینظمی شاتکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نقص ساختاری بلورهای یونی که تهیجای یونهای مثبت و منفی آن را پدید میآورد